این بازی شامل 4 بازی گروهی است که می توانید در کنار خانواده لحظات لذت بخشی را رقم بزنید. بازی مورد نظر خودتون رو انتخاب کنید و امتایز های خود را بنویسید. ایده های جذاب خود و تجربیاتتان را با دوستانتان در پایین این صفحه به اشتراک بگذارید.
یک بازی جذاب دیگر از سری بازی های شوت بال. این بازی هم مثل بقیه محصولات این برند را می توانید به صورت رقابتی بازی کنید. هر بازی کن سکه های خود را داخل پرتاب کن قرار می دهند سپس رقابت شروع میشه... حالا هر بازی کن باید سکه های خود را به دروازه های مقابل خود پرتاب کند و بازی کنی که بیشترین سکه را داخل سبد خود انداخته باشد برنده می شود.
شما چه قوانین و روش هاییی برای بازی با این اسباب بازی پیشنهاد می دید؟ لطفا در پایین همین صفحه با دوستان دیگرتون به اشتراک بذارید.
سرگرمی جالب برای کودکان.
با شیر دادن به عروسک 5 سانتی متر قد او بلند میشود .
با خوابیدن و بازی کردن هم قدش بلند میشود .
شیر میخورد ،میخوابد ، چشمهایش باز و بسته می شود.
وقتی گرسنه باشد گریه میکند .
وقتی سیر میشود می خندد و بازی میکند و با شما صحبت میکند .
وقتی می خوابد صدای خروپف او را میشنوید .
همانطور که کودک شما رشد می کند، او می خواهد تجربیات بازی را تجربه کند که به او اجازه پرورش دهد. فرزند شما می تواند یاد بگیرد که چگونه با این عروسک مامان شود
مارتین به عنوان یک گورخر از شرایط زندگی در باغ وحش خود ناراضی است. تصمیم میگیرد تا به جایی که همواره در رویا تصور میکرده است سفر کند. اما این موضوع با وجود قفس های باغ وحش ممکن نیست. تا اینکه یک شب یک پنگوئن در قفس خود می بیند...
مارتین یک گورخر در باغ وحشی بزرگ در پارکی در نیویورک است به همراه دوستانی عجیب که مانند او گورخر نیستند از جمله یک شیر به نام آلکس، یک اسب آبی به نام گلوریا و یک زرافه به نام ملمن. او هر روز در پارک به همراه دوستانش به اجرای نمایش می پردازد. مارتین در شب تولدش آرزو میکند به طبیعت وحشی برگردد. دوستان او به خصوص آلکس سعی میکنند به مارتین بفهمانند زندگی خارج از باغ وحش مناسب آنها نیست و در حال حاضر آنها در رفاه خوبی هستند. نیمه های شب دوستان مارتین متوجه عدم حضور او در باغ وحش شده. آلکس و دوستانش تصمیم می گیرند با هم به جست و جوی مارتین بپردازند. با راهنمایی ملمن همه با به ایستگاه مرکزی شهر می روند. در هنگام ورود حیوانات به داخل ایستگاه مرکزی مردم با وحشت از ایستگاه خارج می شوند و به سرعت نیروهای پلیس ویژه داخل ایستگاه را پوشش می دهند آلکس و دوستانش بی هوش شده و وقت بیدار شدن خود را درون جعبه هایی زندانی می بینند و در حال انتقال به جایی دیگر. در این بین پنگوئن ها و میمون ها که همراه آلکس در ایستگاه مرکزی زندانی شده بودند پس از فرار از درون جعبه خود اقدام به تغییر مسیر کشتی می نمایند که این تغییر جهت سبب سقوط جعبه های نگه داری آلکس و دوستانش به داخل آب شده و آنها از یک جزیره سر در می آورند. و سعی می کنند به دنبال آدم ها بگردند با شنیدن صدایی از درون جنگل همه با هم به آن سمت حرکت می کنند. آنها با حیوانات بومی جزیره که تعداد زیادی لمور و کفتار هستند برخورد کرده و ناامیدانه به ساحل بر میگردند تا با درست کردن نمادهایی محل خود را به آدم ها نشان دهند. آلکس که به عنوان یک حیوان گوشت خوار همراه گروه است بعد از 2 روز غذا نخوردن شروع به دنبال کردن غذای طبیعی خود دوستانش (یعنی گوشت گیاه خواران) می کند. آلکس برای صدمه نزدن به دوستان خود به سمت پایین جزیره حرکت می کند و تنها خود را محبوس میکند. مارتین که خود را مقصر وضع موجود دانسته به دنبال آلکس می رود تا با هم به باغ وحش خود برگردند. مارتین مورد حمله کفتارها قرار گرفته و از آلکس کمک می خواهد. با توجه به تعداد زیاد کفتارها آلکس و دوستانش به کمک پنگوئن ها اقدام به اجرای یک نمایش ساختگی می کنند که در ان آلکس وانمود میکند می خواهد تمام دوستانش را بخورد. در پایان برای رفع گرسنگی آلکس پنگوئن ها اقدام به درست کردن یک نوع غذای دریایی می کنند تا به جای گوشت بخورد و سوار بر کشتی آماده بازگشت به باغ وحش شوند.