12 دستورالعمل صوتی از 10 فرم حیوانات 7 اسباب بازی ربات کنترل از راه دور برای کودکان تقلید می کند. اسباب بازی ربات هوشمند و رقصنده ، تقلید از حیوانات ربات سگ کوچک حیوان خانگی. سگ ربات را برنامه ریزی کنید تا مطابق با خواسته های شما عمل کند. از بهترین اسباب بازی های ربات موجود در بازار. با موسیقی می رقصد و حرکات واقعی را انجام می دهد.
طراحی جذاب و بامزه
دارای ریموت کنترل
کنترل از راه دور
اجرای شیرین کاری های مختلف مثل ایستادن روی دست، فشار به بالا، پایین آمدن و راه رفتن و پارس کردن
پاسخ دادن سگ با لمس کردن چانه
فشار دادن اعداد 1-9 به مدت طولانی و تقلید صداهای حیوانات مختلف
دارای عملکرد های متفاوت عملکردی مختلفی مانند داستانگویی، آواز خواندن و انجام ژیمناستیک
دارای مفاصل بسیار منعطف
حرکت به تمامی جهات و چرخش 360 درجه
رقص سگ با موسیقی
تنظیم صدا در حالت آواز
ساخته شده از پلاستیک مطابق با استانداردهای اروپایی (CE
مارتین به عنوان یک گورخر از شرایط زندگی در باغ وحش خود ناراضی است. تصمیم میگیرد تا به جایی که همواره در رویا تصور میکرده است سفر کند. اما این موضوع با وجود قفس های باغ وحش ممکن نیست. تا اینکه یک شب یک پنگوئن در قفس خود می بیند...
مارتین یک گورخر در باغ وحشی بزرگ در پارکی در نیویورک است به همراه دوستانی عجیب که مانند او گورخر نیستند از جمله یک شیر به نام آلکس، یک اسب آبی به نام گلوریا و یک زرافه به نام ملمن. او هر روز در پارک به همراه دوستانش به اجرای نمایش می پردازد. مارتین در شب تولدش آرزو میکند به طبیعت وحشی برگردد. دوستان او به خصوص آلکس سعی میکنند به مارتین بفهمانند زندگی خارج از باغ وحش مناسب آنها نیست و در حال حاضر آنها در رفاه خوبی هستند. نیمه های شب دوستان مارتین متوجه عدم حضور او در باغ وحش شده. آلکس و دوستانش تصمیم می گیرند با هم به جست و جوی مارتین بپردازند. با راهنمایی ملمن همه با به ایستگاه مرکزی شهر می روند. در هنگام ورود حیوانات به داخل ایستگاه مرکزی مردم با وحشت از ایستگاه خارج می شوند و به سرعت نیروهای پلیس ویژه داخل ایستگاه را پوشش می دهند آلکس و دوستانش بی هوش شده و وقت بیدار شدن خود را درون جعبه هایی زندانی می بینند و در حال انتقال به جایی دیگر. در این بین پنگوئن ها و میمون ها که همراه آلکس در ایستگاه مرکزی زندانی شده بودند پس از فرار از درون جعبه خود اقدام به تغییر مسیر کشتی می نمایند که این تغییر جهت سبب سقوط جعبه های نگه داری آلکس و دوستانش به داخل آب شده و آنها از یک جزیره سر در می آورند. و سعی می کنند به دنبال آدم ها بگردند با شنیدن صدایی از درون جنگل همه با هم به آن سمت حرکت می کنند. آنها با حیوانات بومی جزیره که تعداد زیادی لمور و کفتار هستند برخورد کرده و ناامیدانه به ساحل بر میگردند تا با درست کردن نمادهایی محل خود را به آدم ها نشان دهند. آلکس که به عنوان یک حیوان گوشت خوار همراه گروه است بعد از 2 روز غذا نخوردن شروع به دنبال کردن غذای طبیعی خود دوستانش (یعنی گوشت گیاه خواران) می کند. آلکس برای صدمه نزدن به دوستان خود به سمت پایین جزیره حرکت می کند و تنها خود را محبوس میکند. مارتین که خود را مقصر وضع موجود دانسته به دنبال آلکس می رود تا با هم به باغ وحش خود برگردند. مارتین مورد حمله کفتارها قرار گرفته و از آلکس کمک می خواهد. با توجه به تعداد زیاد کفتارها آلکس و دوستانش به کمک پنگوئن ها اقدام به اجرای یک نمایش ساختگی می کنند که در ان آلکس وانمود میکند می خواهد تمام دوستانش را بخورد. در پایان برای رفع گرسنگی آلکس پنگوئن ها اقدام به درست کردن یک نوع غذای دریایی می کنند تا به جای گوشت بخورد و سوار بر کشتی آماده بازگشت به باغ وحش شوند.
مارتین به عنوان یک گورخر از شرایط زندگی در باغ وحش خود ناراضی است. تصمیم میگیرد تا به جایی که همواره در رویا تصور میکرده است سفر کند. اما این موضوع با وجود قفس های باغ وحش ممکن نیست. تا اینکه یک شب یک پنگوئن در قفس خود می بیند...
مارتین یک گورخر در باغ وحشی بزرگ در پارکی در نیویورک است به همراه دوستانی عجیب که مانند او گورخر نیستند از جمله یک شیر به نام آلکس، یک اسب آبی به نام گلوریا و یک زرافه به نام ملمن. او هر روز در پارک به همراه دوستانش به اجرای نمایش می پردازد. مارتین در شب تولدش آرزو میکند به طبیعت وحشی برگردد. دوستان او به خصوص آلکس سعی میکنند به مارتین بفهمانند زندگی خارج از باغ وحش مناسب آنها نیست و در حال حاضر آنها در رفاه خوبی هستند. نیمه های شب دوستان مارتین متوجه عدم حضور او در باغ وحش شده. آلکس و دوستانش تصمیم می گیرند با هم به جست و جوی مارتین بپردازند. با راهنمایی ملمن همه با به ایستگاه مرکزی شهر می روند. در هنگام ورود حیوانات به داخل ایستگاه مرکزی مردم با وحشت از ایستگاه خارج می شوند و به سرعت نیروهای پلیس ویژه داخل ایستگاه را پوشش می دهند آلکس و دوستانش بی هوش شده و وقت بیدار شدن خود را درون جعبه هایی زندانی می بینند و در حال انتقال به جایی دیگر. در این بین پنگوئن ها و میمون ها که همراه آلکس در ایستگاه مرکزی زندانی شده بودند پس از فرار از درون جعبه خود اقدام به تغییر مسیر کشتی می نمایند که این تغییر جهت سبب سقوط جعبه های نگه داری آلکس و دوستانش به داخل آب شده و آنها از یک جزیره سر در می آورند. و سعی می کنند به دنبال آدم ها بگردند با شنیدن صدایی از درون جنگل همه با هم به آن سمت حرکت می کنند. آنها با حیوانات بومی جزیره که تعداد زیادی لمور و کفتار هستند برخورد کرده و ناامیدانه به ساحل بر میگردند تا با درست کردن نمادهایی محل خود را به آدم ها نشان دهند. آلکس که به عنوان یک حیوان گوشت خوار همراه گروه است بعد از 2 روز غذا نخوردن شروع به دنبال کردن غذای طبیعی خود دوستانش (یعنی گوشت گیاه خواران) می کند. آلکس برای صدمه نزدن به دوستان خود به سمت پایین جزیره حرکت می کند و تنها خود را محبوس میکند. مارتین که خود را مقصر وضع موجود دانسته به دنبال آلکس می رود تا با هم به باغ وحش خود برگردند. مارتین مورد حمله کفتارها قرار گرفته و از آلکس کمک می خواهد. با توجه به تعداد زیاد کفتارها آلکس و دوستانش به کمک پنگوئن ها اقدام به اجرای یک نمایش ساختگی می کنند که در ان آلکس وانمود میکند می خواهد تمام دوستانش را بخورد. در پایان برای رفع گرسنگی آلکس پنگوئن ها اقدام به درست کردن یک نوع غذای دریایی می کنند تا به جای گوشت بخورد و سوار بر کشتی آماده بازگشت به باغ وحش شوند.
مارتین به عنوان یک گورخر از شرایط زندگی در باغ وحش خود ناراضی است. تصمیم میگیرد تا به جایی که همواره در رویا تصور میکرده است سفر کند. اما این موضوع با وجود قفس های باغ وحش ممکن نیست. تا اینکه یک شب یک پنگوئن در قفس خود می بیند...
مارتین یک گورخر در باغ وحشی بزرگ در پارکی در نیویورک است به همراه دوستانی عجیب که مانند او گورخر نیستند از جمله یک شیر به نام آلکس، یک اسب آبی به نام گلوریا و یک زرافه به نام ملمن. او هر روز در پارک به همراه دوستانش به اجرای نمایش می پردازد. مارتین در شب تولدش آرزو میکند به طبیعت وحشی برگردد. دوستان او به خصوص آلکس سعی میکنند به مارتین بفهمانند زندگی خارج از باغ وحش مناسب آنها نیست و در حال حاضر آنها در رفاه خوبی هستند. نیمه های شب دوستان مارتین متوجه عدم حضور او در باغ وحش شده. آلکس و دوستانش تصمیم می گیرند با هم به جست و جوی مارتین بپردازند. با راهنمایی ملمن همه با به ایستگاه مرکزی شهر می روند. در هنگام ورود حیوانات به داخل ایستگاه مرکزی مردم با وحشت از ایستگاه خارج می شوند و به سرعت نیروهای پلیس ویژه داخل ایستگاه را پوشش می دهند آلکس و دوستانش بی هوش شده و وقت بیدار شدن خود را درون جعبه هایی زندانی می بینند و در حال انتقال به جایی دیگر. در این بین پنگوئن ها و میمون ها که همراه آلکس در ایستگاه مرکزی زندانی شده بودند پس از فرار از درون جعبه خود اقدام به تغییر مسیر کشتی می نمایند که این تغییر جهت سبب سقوط جعبه های نگه داری آلکس و دوستانش به داخل آب شده و آنها از یک جزیره سر در می آورند. و سعی می کنند به دنبال آدم ها بگردند با شنیدن صدایی از درون جنگل همه با هم به آن سمت حرکت می کنند. آنها با حیوانات بومی جزیره که تعداد زیادی لمور و کفتار هستند برخورد کرده و ناامیدانه به ساحل بر میگردند تا با درست کردن نمادهایی محل خود را به آدم ها نشان دهند. آلکس که به عنوان یک حیوان گوشت خوار همراه گروه است بعد از 2 روز غذا نخوردن شروع به دنبال کردن غذای طبیعی خود دوستانش (یعنی گوشت گیاه خواران) می کند. آلکس برای صدمه نزدن به دوستان خود به سمت پایین جزیره حرکت می کند و تنها خود را محبوس میکند. مارتین که خود را مقصر وضع موجود دانسته به دنبال آلکس می رود تا با هم به باغ وحش خود برگردند. مارتین مورد حمله کفتارها قرار گرفته و از آلکس کمک می خواهد. با توجه به تعداد زیاد کفتارها آلکس و دوستانش به کمک پنگوئن ها اقدام به اجرای یک نمایش ساختگی می کنند که در ان آلکس وانمود میکند می خواهد تمام دوستانش را بخورد. در پایان برای رفع گرسنگی آلکس پنگوئن ها اقدام به درست کردن یک نوع غذای دریایی می کنند تا به جای گوشت بخورد و سوار بر کشتی آماده بازگشت به باغ وحش شوند.
مارتین به عنوان یک گورخر از شرایط زندگی در باغ وحش خود ناراضی است. تصمیم میگیرد تا به جایی که همواره در رویا تصور میکرده است سفر کند. اما این موضوع با وجود قفس های باغ وحش ممکن نیست. تا اینکه یک شب یک پنگوئن در قفس خود می بیند...
مارتین یک گورخر در باغ وحشی بزرگ در پارکی در نیویورک است به همراه دوستانی عجیب که مانند او گورخر نیستند از جمله یک شیر به نام آلکس، یک اسب آبی به نام گلوریا و یک زرافه به نام ملمن. او هر روز در پارک به همراه دوستانش به اجرای نمایش می پردازد. مارتین در شب تولدش آرزو میکند به طبیعت وحشی برگردد. دوستان او به خصوص آلکس سعی میکنند به مارتین بفهمانند زندگی خارج از باغ وحش مناسب آنها نیست و در حال حاضر آنها در رفاه خوبی هستند. نیمه های شب دوستان مارتین متوجه عدم حضور او در باغ وحش شده. آلکس و دوستانش تصمیم می گیرند با هم به جست و جوی مارتین بپردازند. با راهنمایی ملمن همه با به ایستگاه مرکزی شهر می روند. در هنگام ورود حیوانات به داخل ایستگاه مرکزی مردم با وحشت از ایستگاه خارج می شوند و به سرعت نیروهای پلیس ویژه داخل ایستگاه را پوشش می دهند آلکس و دوستانش بی هوش شده و وقت بیدار شدن خود را درون جعبه هایی زندانی می بینند و در حال انتقال به جایی دیگر. در این بین پنگوئن ها و میمون ها که همراه آلکس در ایستگاه مرکزی زندانی شده بودند پس از فرار از درون جعبه خود اقدام به تغییر مسیر کشتی می نمایند که این تغییر جهت سبب سقوط جعبه های نگه داری آلکس و دوستانش به داخل آب شده و آنها از یک جزیره سر در می آورند. و سعی می کنند به دنبال آدم ها بگردند با شنیدن صدایی از درون جنگل همه با هم به آن سمت حرکت می کنند. آنها با حیوانات بومی جزیره که تعداد زیادی لمور و کفتار هستند برخورد کرده و ناامیدانه به ساحل بر میگردند تا با درست کردن نمادهایی محل خود را به آدم ها نشان دهند. آلکس که به عنوان یک حیوان گوشت خوار همراه گروه است بعد از 2 روز غذا نخوردن شروع به دنبال کردن غذای طبیعی خود دوستانش (یعنی گوشت گیاه خواران) می کند. آلکس برای صدمه نزدن به دوستان خود به سمت پایین جزیره حرکت می کند و تنها خود را محبوس میکند. مارتین که خود را مقصر وضع موجود دانسته به دنبال آلکس می رود تا با هم به باغ وحش خود برگردند. مارتین مورد حمله کفتارها قرار گرفته و از آلکس کمک می خواهد. با توجه به تعداد زیاد کفتارها آلکس و دوستانش به کمک پنگوئن ها اقدام به اجرای یک نمایش ساختگی می کنند که در ان آلکس وانمود میکند می خواهد تمام دوستانش را بخورد. در پایان برای رفع گرسنگی آلکس پنگوئن ها اقدام به درست کردن یک نوع غذای دریایی می کنند تا به جای گوشت بخورد و سوار بر کشتی آماده بازگشت به باغ وحش شوند.
دو کارت رو کنید . اگر مثل هم بودند ،آن ها را برای خود بردارید وگرنه ،آن ها را برگردانید . هم بازی هم یادگیری، با حواس جمع!
بازی بهیاد آوردن شباهت، اولین بازی از مجموعهی چهارتایی حواس جمعه که برای ردهی سنی +4 طراحی شده. این مجموعه بازیها به پرورش هوش بچهها کمک میکنه و باعث میشه تا با بازی با اعداد، شکلها و رنگها، مهارتهای مختلف ذهنیشون رو تقویت کنن.
توی بازی حواس جمع: به یاد آوردن شباهت، بازیکنها بعد از رو کردن کارتها، اگه تونسته باشن دو کارت شبیه پیدا کنن، اونها رو به عنوان امتیاز جمع میکنن. توی این بازی بهخاطر سپردن جای کارتهای مختلف مهمه و برای همین به مهارتهای مهمی مثل حافظه کوتاه مدت و دقت و تمرکز کمک زیادی میکنه.
حواسها جمع باشه!
توی جعبهی بازی حواس جمع 1:به یاد آوردن شباهت به جز دفترچهی راهنمای بازی، یه دسته کارت 24 تایی رنگ و یه دسته کارت 24 تایی عدد وجود داره.
برای شروع بازی یکی از دستههای کارت رو انتخاب کنین و خوب بُر بزنین. حالا کارتها رو به پشت بچینین. کوچکترین بازیکن بازی رو شروع میکنه. هر بازیکن تو نوبت خودش دوتا کارت رو به دلخواه رو میکنه و اگه تونست دو کارت مشابه رو کنه، اون دوتا کارت رو برای خودش برمیداره. بعد از تموم شدن کارتها، کسی که بیشترین تعداد کارت رو جمع کرده باشه برنده میشه!
دو کارت رو کنید . اگر با هم ارتباط داشتند ،آن ها را برای خود بردارید ،وگرنه ،آن ها را برگردانید .ورزش مغزی بچهها با حواس جمع!
بازی درک ارتباط، سومین بازی از مجموعهی چهارتایی حواس جمعه که برای ردهی سنی +4 طراحی شده تا با کمک بازی بچهها رو با مفهوم الگو، ارتباط و مهارتهای پایهی تفکر منطقی و حافظه آشناتر کنه.
توی بازی حواس جمع: درک ارتباط بچهها یاد میگیرن الگوهای مختلف رو تشخیص بدن و همین باعث میشه حافظه و تمرکز مهارتهای تفکر منطقی و پیشبینیشون حسابی تقویت بشه. توی این بازی بازیکنها دو کارت از بین کارتهای چیده شده رو (به صورت اتفاقی) رو میکنن و باید سعی کنن دوتا کارتی رو پیدا کنن که با هم ارتباط دارن.
حواست رو به شکلها جمع کن!
توی جعبهی بازی حواس جمع 3: درک ارتباط، به جز دفترچهی راهنمای بازی، یه دسته کارت 24 تایی رنگ و یه دسته کارت 24 تایی عدد وجود داره.
برای شروع بازی یکی از دستههای کارت رو انتخاب کنین و خوب بُر بزنین. حالا کارتها رو به پشت بچینین. کوچکترین بازیکن بازی رو شروع میکنه. هر بازیکن تو نوبت خودش دوتا کارت رو به دلخواه رو میکنه، اگه تصویر و الگوی روی هر دو کارت به هم مرتبط بودن، اونها رو برای خودشون برمیداره. بازیکنها باید سعی کنن جای کارتها رو بهخاطر بسپارن تا دفعه بعد بتونن دوتا کارتی که به هم مرتبط هستن رو پیدا کنن! بعد از تموم شدن کارتهای چیده شده، برنده کسیه که بیشترین تعداد کارت رو جمع کرده باشه.
دو کارت رو کنید . اگر شکل و نوشته ی آن ارتباط داشت آن ها را برای خود بردارید ،وگرنه ، آن ها را برگردانید .سفر به سرزمین آموزش، رنگ و عدد با حواس جمع!
بازی آموزش رنگ و عدد، چهارمین و آخرین بازی از مجموعهی چهارتایی حواس جمعه که برای ردهی سنی +4 طراحی شده. هرکدوم از این بازیها یه مهارت مهم و اساسی مثل حافظه، آشنایی با اعداد یا تشخیص الگو رو هدف گرفتن. توی حواس جمع 4: آموزش رنگ و عدد، بچهها هم با رنگهای مختلف اشنا میشن و هم اعداد و شمارش رو یاد میگیرن (تازه هم فارسی و هم انگلیسی!)
بازیهای این مجموعه حسابی به تقویت حافظه، افزایش دقت و تمرکز و مهارتهای ذهنی بچهها کمک میکنن. هدف توی بازی حواس جمع 4: آموزش رنگ و عدد پیدا کردن کارتهاییه که از نظر رنگ و عدد و اسم یکی باشن.
حواست رو به شکلها جمع کن!
توی جعبهی بازی حواس جمع 3: درک ارتباط، به جز دفترچهی راهنمای بازی، یه دسته کارت 24 تایی رنگ و یه دسته کارت 24 تایی عدد وجود داره.
برای شروع بازی یکی از دستههای کارت رو انتخاب کنین و خوب بُر بزنین. حالا کارتها رو به پشت بچینین. کوچکترین بازیکن بازی رو شروع میکنه. هر بازیکن تو نوبت خودش دوتا کارت رو به دلخواه رو میکنه، اگه دوتا کارت از نظر رنگ و عدد و اسم یکی باشن، اون بازیکن کارتها رو به عنوان امتیاز برای خودش برمیداره. بازیکنها باید سعی کنن جای کارتها رو بهخاطر بسپارن تا سریعتر از بقیه بتونن رنگها و عددهای جُفتی رو پیدا کنن و امتیاز بگیرن.
این بازی وقتی تموم میشه که دیگه کارتی روی زمین و جلوی بازیکنها باقی نمونده باشه. حالا هرکس که تونسته باشه بیشترین کارت رو جمع کنه برندهی بازیه!